سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیبای من

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ادامه او یک فرشته بود 2

    نظر

کجا بودیم؟آها یادم اومد خانومه که از اتوبوس پیاده شد.آقا این خانومه از اتوبوس پیاده شد ومام فکرمون رف که رف. رفتم خونه وبراهمسرم با ناراحتی تعریف  کردم و اونم به احتمال زیاد تودلش داش به بخت خودش لعنت میفرستاد که چرا هرچی مسئله ی ناموسیه برای این عیال ما پیش میاد، کم به من گیر میده اینام میشه قوز بالاقوز.بهرحال منم که شده بودم یه پا فمنیست ووکیل مدافع حقوق زنان کلی از این قضیه برعلیه آقایون استفاده کردم؛ بعد چند روز گذرمون به آرایشگاه اون خانوم افتاد.....شروع کرد به درددل؛ یه روز همسرم اومد خونه در حالیکه خیلی بهم ریخته بود ورنگ پریده نگران شدم وحالش رو جویا شدم شروع کرد به تعریف از دختر جوونی که توشرکت بیمه کار میکنه و برای کاری به همسرم مراجعه کرده بود و از زندگیش برای همسرم تعریف کرده بود که چطور زمانی که از خونه فرارکرده بوده در یه کفاشی مشغول به کار میشه واونجا در دام مغازه دار گرفتار و....نمی دونم همسرم چرااینقد اصرار داشت که به اون دختر کمک کنه البته من هم سعی کردم که با کمک همسرم یه سروسامونی به زندگی اون دختر بدیم که...هر خواستگاری براش پیدا می کردم رد می کرد بچه دووم رو باردار بود که فهمیدم بله گلوی همسرم پیش این خانوم گیر کرده.....  پنج سال تلاش کردم تا زندگیم رو نجات بدم مصیبت های زیادی کشیدم ....نصف بدنم فلج شد باور نمی کردم بعد از 20سال زندگی درست زمانیکه فک می کردم همه چیز دارم همه چیزم رو ازدست بدم..بعد ها متوجه شدم این خانم به همراه 6خواهر دیگه همگی وارد زندگی بقیه شدن انگار کارشون همین بود.....بگذریم رفتم پیش روانپزشک به من یه عالمه دارو داد خیلی فکر کردم آیا مصرف دارو به من کمکی خواهد کرد؟ تصمیم گرفتم خودم به خودم کمک کنم بدون اینکه بخام به دارو پناه ببرم ...به این ترتیب رفتم سراغ هنری که در نوجوانی وجوانی بهش علاقه داشتم؛خیاطی وآرایشگری ومدرکش رو گرفتم یه دوره کارآفرینی هم گذروندم که با وامی که گرفتم این آرایشگاه رو بازکردم والانم اینجام. طبقه بالا پدرو مادرم زندگی میکنن وطبقه پایین من وخداروشکر از زندگیم راضی ام.

بخش جالب صحبت های این خانوم برای من مربوط به خودش بود که چطور تونست با این قضیه کنار بیاد وچقدر خوب باتلاش وزحمت روی پای خودش ایستاده.بهش گفتم خیلی آرومی شاید اگه هر زن دیگه ای جای توبود این آرامش رو نداشت.به من گفت تمام این مدت واون 5سال خودم رو بخدا سپردم و ازخودش خواستم که کمکم کنه شاید بخاطر همینه که آرامش دارم 5سال صبوری من فقط بخاطر این بود که این روز ها از اینکه چرا برای زندگیم تلاش نکردم پشیمون نشم و به بچه هام مدیون نباشم.

بله زندگی آدما چقدر متفاوت وعبرت آموزه با خودم فکر می کردم شاید همسر این خانم زیادی به خودش اعتماد داشته یاشاید کسی رو یه روزی بخاطر کاری که خودش امروز اونو انجام داده تحقیر کرده مث او یک فرشته بود........


اویک فرشته بود2(قسمت اول)

    نظر

داشتم بیرون رو نیگا کردم ، امروز زودتر دارم میرم خونه خیلی خسته بودم مرخصی گرفتم برم خونه استراحت کنم . یه خانمی با ظاهری مرتب نظرم رو جلب کرد شاید چون کمی شبیه دختر خالم بود اومد کنارم نشست و ازم پرسید شما توشهرک زندگی میکنی؟گفتم آره. دست برد توکیفشو یه کارت درآورد ودادبه من.

گفت این کارت منه خوشحال میشم در خدمتتون باشم.کارت رو نیگاکردم روش نوشته بود زیبایی ژاله، عروس وشنیون و...وطرف دیگه ی کارت نوشته بود خیاطی، گلدوزی و... اصلا حوصله حرف زدن نداشتم ولی اون خیلی مشتاق به نظر می رسید بهش گفتم خیلی هنرمندین.گفت لطف دارین و....بله به اونجایی رسید که من 2تا پسر دارم که یکیشون سال ببر بدنیا اومده وخیلی آرومه ویکی سال میمون که خیلی شیطونه یه نگاهی به من کرد وگفت خدا کوچولوی شمارو بخیر کنه که سال نهنگ بدنیا میاد.هردومون زدیم زیر خنده .احساس خستگی کمتری می کردم خانم خوش مشربی بودوازش پرسیدم با این همه مشغله همسرتون صداش در نمیاد ؟ با ناراحتی گفت ازهم جدا شدیم.گفتم چرا؟با دوتا بچه؟

گفت بعد از20سال زمانیکه احساس میکردم همه چیز دارم ،همه چیزم رو ازدست دادم.یه هرزه زندگی من وبچه هام رو نابود کرد.ازم پرسید اویک فرشته بود رو دیدی ؟گفتم آره.گفت: اون داستان زندگی منه. سوالات زیادی در ذهنم ایجادشد .اتوبوس سر ارغوان 5ایستاد واون خداحافظی کردو از اتوبوس پیاده شد.


زندگی جدید

    نظر

شاید فک کنید اگه ازدواج کنم، وقتی بچه دارشم،وقتی دانشگاه قبول شم وقتی پولدارشم و...وارد مرحله جدیدی از زندگی خواهم شد یا به نوعی زندگی جدیدی خواهم داشت.

اشتباه میکنید ورود به یه مرحله جدید از زندگی تنها یک حضور است آنچه که تغییر وحس خوبی در شما ایجاد خواهد کرد نگرش وتفکر شماست نه تغییرات فیزیکی یاتغییرات محیط البته تاثیر گذاری این تغییرات در روحیات شما انکار ناپذیر است ولی میزان ومدت اثرگذاری آن بستگی به نوع نگاه وطرز فکر ونگرش شما به زندگی دارد.

من این موضوع رو بسیار زیاد تجربه کردم سعی کردم باورود به محیط های مختلف نگرش وافکارم رو تغییر بدم ولی نه تنها موفق نشدم بلکه محیط رو نیز تحت تاثیر قراردادم.براتون مثال میزنم که قابل لمس تر باشه مثلا شما به همسرتون وابسته اید ومیخاین از شدت وابستگیتون کم کنید تنهایی میرین مسافرت تا یه مدتی ازش دور باشین چه اتفاقی می افته؟

نه تنها بهتون خوش نمیگذره بلکه اون بنده خداهایی هم که همراتون هستن از مسافرتشون بخاطر ناراحتی شما لذتی نمیبرن.

شاید مشکل خیلی از ما اینه که همیشه بدیها ومشکلات وخوشی ها و خوشبختی های خودمون رو بجای اینکه دردرون خودمون جستجو کنیم در اطرافیانمون جستجو میکنیم البته من فک میکنم این موضوع بیشتر مشکل خانوماست شاید بخاطر وابستگی که به اطرافیانشون دارن.

چقدر بده که آدم بخاطر دیگران زندگی کنه متاسفانه خیلی از مادران دلسوز ما همینطورن بخاطر فرزندان وهمسرانشون زندگی میکنن وخدای نکرده وقتی از اون ها بی مهری می بینن دنیا روی سرشون خراب میشه وفک میکنن همه چیزشون رو ازدست دادن چون چیزی برای خودشون نداشتن.

این موضوع مدت زیادیه که فکرم رو بخودش مشغول کرده اینکه چطور میتونم از لحظات تنهایی خودم لذت ببرم بخاطر سهل انگاری ها واشتباهات کسانی که دوستشون دارم غصه نخورم.راستش دلیل اینکه به این مشکل دردرون خودم پرداختم بخاطر وجود موجود نازنینیه که درون من داره رشد میکنه وتحت تاثیر رفتارهای من قرار میگره راستش نمیخام اونم مث من باشه .دیشب حرکاتش خیلی شدید شده بود وقتی که من داشتم گریه میکردم احساس میکردم داره غصه میخوره از خودم بدم اومد خیلی......

بگذریم تصمیم گرفتم زندگی جدیدی رو شروع کنم ونگرش خودم رونسبت به زندگی واطرافیانم تغییر بدم.

برای خودم برنامه ریزی کنم برا تفریح، لحظات عبادت ومطالعه والبته برای کوچولوی ناز که باهاش صحبت کنم .میخام در تمام لحظات زندگیم سعی کنم از حضور خداوند لذت ببرم وهمسرم رو بارفتارم ونه گفتارم باخودم همراه کنم.من اشتباهات زیادی در رفتار باهمسرم داشتم تغییردادن کارمن نیست من باید خودم رو اصلاح کنم.

خلاصه من میخام یه زندگی جدید رو شروع کنم؛ بسم الله الرحمن الرحیم.....


می دونی چرا؟

    نظر

من که دقت نکرده بودم تاالان!

میدونید چرا بعضی ازما آدما تا مشکلی برامون پیش نیاد و به مشکل نخوریم به فکر چاره نیستیم؟

یکیش همین ......چی بود؟

آهان یادم اومد . همین دیگه وقتی  نظم در کار نیست همینه.

برگردیم به جمله اول ینی چیزی که بهش تا الان دقت نکرده بودم: اینوشنیدین؟ "اوصیکم بتقوی الله " از مولایمان حضرت علی(ع) . این جمله رو خیلی شنیدم ولی تابحال به ادامه جمله توجه نکردم "ونظم امرکم "تا اینکه چند روز پیش فهمیدم غرق در افکار وکارهای بیهوده شدم.

با خودم فک کردم اگه همین الان اتفاقی برام بیفته میتونم بگم خوب مشکلی نیس جناب عزراییل من آمادم.ینی بعد ازمن درخونه یا محل کار کسی بجای من بیاد میگه خدا پدرش رو بیامرزه که همه کاراش منظم بود یا......

حالا این موجود دوست داشتنی (جناب عزراییل) رو هم اگه فراموش کنیم تابحال شده برین محل کارتون یا خونه بعد یه حس خیلی بدی بخاطر شلوغ پلوغی دور وبر وکارای عقب افتاده که امروز وفردا کردین آزاراتون بده؟

حتما شده .

نظم واقعا یه معجزس در زندگی ومطمئنا شخصی مثل مولای ما بدون تعمق این مفهوم رو در کنار تقوی قرار نمیده چراکه زندگی بدون نظم هیچوقت مارو به اهدافمون نمیرسونه وبالعکس بی نظمی مارو به پوچی وسردرگمی رهنمون خواهد کرد.

راستش من واقعا این موضوع رو وقتی بخاطر بی توجهی به اون، موقعیت های زیادی رو از دست دادم بیش از پیش درک کردم امیدوارم شما مثل من بعد از درد به فکر معالجه نیفتید.

پس همین الان کاغذ وقلم بردارین ودست بکار شین:

هدفتون در زندگی چیه؟

چجوری میخاین بهش برسین ؟برنامتون برای یه ماه یه سال و..... آینده و.....

به امید سعادتمندی


ماخانوما....

    نظر

امروز داشتم فکر می کردم در حق خانوما اجحاف شده وآقایون مخصوصا کسانیکه میخان ازدواج کنن فک میکنن با انسان هایی روبرو هستند که:

هیچ وقت شیکمشون سیر نمیشه،هرچی بخری بازهم میخان وبالاخره سیری ناپذیرن

قدر نشناسن

پرادعا واز خود راضی وخودخواهن

غرغرو  ولجبازن

دارای سلاح بکائن

همیشه مریضن

و.....

در حالیکه اگه برخی خانوما چنین رفتارهایی دارن متاسفانه بدلیل عدم شناخت نسبت به زندگی متاهلیه والبته بدلیل نوع نگاه آقایون به این رفتارهاس به نمونه هایی اشاره میکنم:

وقتی یه خانوم میگه سرم درد میکنه ممکنه واقعا سرش درد نکنه ولی شما میتونید امتحان کنید وبهش بگین خوب عزیزم یه کم استراحت کن اینقد کار نکن خسته میشی میخای ببرمت دکتر یا میتونید براش یه شربت آبلیمودرس کنید وبگین بیا گلم اینو بخور بهتر میشی مطمءن باش چون کسیکه خیلی دوست داره درسش کرده و..

بهتون قول میدم به احتمال 99 در صد سردرد اون خانوم خوب میشه چون درخانومها رفتار های روانی وحسی تاحدود زیادی میتونه روی جسمشون اثر بگذاره وبهتون اطمینان میدم انرژی که شما به همسرتون در اون روز میدین دهها برابرش رو دریافت خواهید کرد البته من روانشناس نیستم ولی این مسائل رو تجربه کردم.البته قبول دارم که برخی زن ها بدلیل تربیت نادرست خانواده نیاز به زمان زیادی برای اصلاح رفتارهاشون دارن همانطور که برخی آقایون این نیاز رو دارن.

ولی آقایون محترم شما میتونید با کمترین هزینه بهترین زندگی رو داشته باشید فقط باید کمی به خودتون زحمت بدین ودست از تنبلی وبرخی رفتار خودخواهانه وغرور بیجاتون بردارید:

در کارهای خونه به خانومتون کمک کنید حتی در حد  مرتب کردن تختخواب  نمی دونید اینکارتون چه انرژی به همسرتون میده.در آمریکادر یک نظر سنجی که جدیدا انجام شده بود  مهمترین ملاک خوشبختی زوج این موضوع شناخته شده است.

همسرانتون نیاز به محبت وهم دردی دارن  باتمام وجود به حرفاشون گوش کنید بدون اینکه قضاوت کنید

از ظاهرشون ،دستپختشون،خونه داریشون و...همیشه تعریف کنید

از پدر ومادرشون بخاطر تربیت چنین خانومی در حضور خودش تشکر کنید.

به هیچ عنوان به همسرتون وخونوادش توهین نکنید نه گفتاری ونه رفتاری. این رفتار چیزی نیس که به راحتی فراموش بشه یادتون باشه اون یه زنه نه یه مرد .

شما ازیه گل چجوری مراقبت میکنید یادتون باشه رفتار خوب مث رسیدگی خوبه اون به پشتیبانی ومحبت وحمایت شما شدیدا نیاز داره واز نظر روحی موجودی ظریفه مث یه گل .از یه گل پژمرده انتظار نداشته باشید ظاهر خوب وعطر خوبی داشته باشه وشاداب باشه.

چیزایی که گفتم آیا هزینه ای داشت ؟ نه

ولی متاسفانه برخی آقایون میخان با کمترین زحمت به بهترین نتایج برسن.مطمئن باشین پول زیاد هیچوقت شما رو خوشبخت نخواهد کرد چراکه محبتی که باپول بدست بیاد هیچ تضمینی دردوامش نیست ولی محبتی که با محبت وعشق بوجود بیاد همیشه ماندگار خواهد بود وبهترین روزهای زندگی شما رو رقم خواهد زد .

در پایان یادتون باشه رابطه خوبتون رو قربانی مسائل ولذت های زود گذر خود نکنید همسر شما تاآخر عمر باشماست  بگونه ای رفتار کنید که سالها بعد شرمنده وپشیمان نشوید چراکه همسر شما در جوانی به حضور شما ومحبت شما نیاز داره همونطور که شما در پیری به او نیاز پیدا خواهید کرد بیشتر از الان.

خوشبخت باشید .